Real Estate
ˈriːləˈsteɪt
reɪˈɑːlɪˈsteɪt
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun phrase
ملک، دارایی غیر‌منقول
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- بنگاه معاملات ملکی
- دلال معاملات ملکی
مترادف و متضاد real estate
-
noun property and buildings for saleSynonyms:chattels real freehold immoveables land land and buildings landed property landholdings lot plat plot real property realty territory
ارجاع به لغت real estate
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «real estate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/real estate
لغات نزدیک real estate
- - reagent
- - real
- - real estate
- - real estate registration
- - real number